انواع مشکلات خانوادگی

اطلاعات مفید در مورد تاثیر مشکلات خانواده بر کودکان

مسائل و مشکلات خانوادگی برای بچه‌ها عادی نیست،‌ یادبگیریم که به آنها کمک کنیم.

خانواده قرار است امن و آسوده باشد تا بچه ها بتوانند در آن رشد کنند و به سنی برسند که برای زندگی آماده شوند. اما همان طور که وینی‌کات روانکاو انگلیسی باور داشت،  زندگی حتی در خانواده هم سخت است،‌ از همان آغاز سخت است،‌ و بچه ها خیلی وقت ها برای سختی که خانواده به آنها تحمیل می کند آماده نیستند.

اینجا، فهرستی از برخی مشکلات روزمره خانوادگی که بچه ها ممکن است با آن ها رو به رو باشند،‌ عرضه شده است، این متن را بخوانید و اگر آن را مفید یافتید برای دیگران هم بفرستید، کمک کنید ما آدم بزرگ ها به حلقه محافظان بچه ها بپوندیم و دنیای بهتری بسازیم.

ثیر مشکلات خانوادگی بر فرزندان

اصلی ترین مشکلات خانواده و برخورد مناسب با کودک

1. جدایی

جدایی می تواند یکی از اولین قدم های یک زوج در راه بهبود شرایط زندگی مشترکشان باشد، اما همزمان می تواند اولین گام به سمت جدایی کامل و یا طلاق باشد

باید به کودکان کمک کنیم که خودشان را در مورد جدایی والدین شان مقصر ندانند، این بزرگسالان هستند که باید سعی کنند مشکالاتشان را با هم دیگر حل کنند، و خودشان باید بهترین راه را برای این کار پیدا کنند.

2. طلاق

طلاق پدر و مادر ها ممکن است باعث شود بچه ها احساس  اضطراب کنند،‌به هم بریزند یا دچار افسردگی شوند. در نتیحه ممکن است رفتار هایی ناشی از شرمندگی و خجالتزدگی، ‌عصبانیت، احساس گناه و عزاداری یا افت درسی در مدرسه را از خودشان نشان دهند.

بعضی از کودکان طلاق والدینشان را به عنوان درد ناک ترین تجربه کودکی شان توصیف می کنند، باید کمک کنیم بچه ها بتوانند احساساتشان را در مورد شرایطی که با آن درگیر هستند نشان دهند و به آن ها کمک کنیم که مراقب خودشان باشند و همین طور بتوانند در مورد والدینشان منصفانه قضاوت کنند.

باید به بچه ها کمک کنیم که متوجه شوند والدینشان هم روزهای سختی دارند و در گیر مساله دشواری هستند،‌  پدر و مادری که از هم دیگر جدا شده اند هنوز پدر و مادر هستند و بچه ها مجبور نیستند یکی از آن ها را انتخاب کنند.

باید به بچه ها کمک کنیم که حرف بزنند،‌ اگر بچه ها بتوانند احساساتشان را به پدر و مادر یا دیگران بگوینند، و کسی را پیدا کنند که بتوانند به او اعتماد کنند،  می توانند راحت تر با مشکلاتی که با آن رو به رو شده اند کنار بیایند.

3. پدر یا مادر الکلی یا معتاد به مواد مخدر

اعتیاد به مواد مخدر یا  الکل، می تواند بچه ها را ناراحت یا مضطرب کند. اگر پدر یا مادری با اعتیاد درگیر هستند، احتمالا نمی توانند به اندازه کافی به بچه هایشان توجه کنند و این مساله برای بچه ها بسیار سخت خواهد بود.

بچه ها باید به یاد داشته باشد که این مساله تقصیر یا اشتباه آنها نیست،‌ حتی اگر پدر و مادر ها سعی کنند بچه ها را به خاطر شرایطشان سرزنش کنند! بهترین راه برای بچه ها برای کنار امدن با این وضعیت این است که بتوانند در مورد شرایطشان با یک بزرگ تر مورد اعتماد صحبت کنند.

علاوه بر این بچه ها باید یاد بگیرند که از خودشان مراقبت کنند، ‌و سعی کنند با یک نفر بزرگ تر مورد اعتماد در مورد مشکلاتی که دارند حرف بزنند تا تاثیر کمتری از بحرانی که در ان قرار دارند ببیند.
مقاله پیشنهادی : تعریف کودکان بدسرپرست و مشکلات زندگی آنها

3. پدر یا مادر مورد سو استفاده

پدر یا مادری که مورد سواستفاده قرار دارد، اعتماد به نفس کمی هم دارد، که باعث می شود در شرایطی که مورد سواستفاده قرار دارد بماند. پدر و مادرهایی که مورد سو استفاده هستند معمولا خودشان دچار اضطراب و افسردگی می شوند و این احساسات را به بچه ها هم منتقل  می کنند.

یک بار دیگر باید به بچه ها کمک کرد تا در مورد بحرانی که با آن درگیر هستند صحبت کنند، باید به بچه ها کمک کرد که کسی را پیدا کنند که به او اعتماد کنند، و بتواند قبل از این که بحران خانوادگی شان زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار دهد درخواست کمک کند.

بزرگ تر هایی که بچه ها می توااند در این وضعیت با آن حرف بزنند به بچه ها کمک خواهند کرد که مسائل را از جنبه متفاوتی ببیند و بتوانند آن را تحلیل کنند.

4. پدر یا مادر سواستفاده گر

پدر یا مادر سو استفاده گر،‌ نباید این حق را داشته باشد که از فرزند خودش هم سو استفاده کند، سو استفاده از بچه ها غیر قانونی است و بچه ها باید در این مورد آموزش ببیند تا اجازه ندهند که کسی آن ها را به کاری وادار کند یا از آن ها درخواستی داشته باشد که به ضرر آنها خواهد بود.

بچه ها باید آموزش ببیند تا اجازه ندهند که هیچ فردی در خانواده،  پدر و مادر،‌ دوستان و یا هر کس دیگری از بدن، احساسات و توانایی های آنها سو استفاده کند.

باید به بچه ها آموزش داده شود که از نگاه کردن به خودشان احساس بدی نداشته باشند و مراقت خودشان باشند،‌ باید به آن ها آموزش داده شود تا  متجاوزان یا افرادی که از آن ها در خواست های عجیب و غریب دارند را عقب برانند و بتوانند در مورد چنین مسائلی با یک بزرگ تر مورد اعتماد صحبت کنند. بچه ها باید آموزش ببیند تا قانع شوند که اگر مورد سو استفاده قرار گرفته اند این گناه آنها نبوده است،‌ و قرار نیست زندگی شان را برای همیشه خراب کند.

5. پدر و مادر های غرغرو یا منتقدان همیشگی

پدر و مادر هایی که غر می زنند یا مدام انتقاد می کنند، ‌می توانند بچه ها را خسته و مایوس یا عصبانی کنند. بعضی وقت ها پدر و مادر ها در مدیریت کردن شرایط خودشان ناتوان هستند  و مسوولیت های خودشان را به عهده نمی گیرند و به جای آن تنها بچه ها را مورد انتقاد قرار می دهند.

غرغر پدر و مادر به فرزند

بچه ها باید برای کنار آمدن با چنین موقعیت هایی آموزش ببیند، باید به آن ها گفته شود که می تواانند با نشان دادن عشق و علاقه ای که دوست دارند از طرف پدر و مادرشان دریافت کنند به والدینشان کمک کنند که بدانند باید چه طور  با آنها رفتار شود. باید به بچه ها کمک شود که به حرف های پد رو مادرشان گوش دهند و سعی کنند آن ها را درک کنند.

بچه ها باید بتوانند به پد ر و مادرشان بگویند که حرف های آنها را می شنوند.  بچه ها می توانند به پدر  و مادرشان کمک کنند تا با تعریف کردن زندگی شان در دوران نوجوانی به برخی از مشکلات خودشان تسلط پیدا کنند و از فشاری که به بچه ها وارد می کنند کم کنند.

گاهی اوقات پدر و مادر ها بیش از اندازه به بچه ها غر می زنند یا از آن ها انتقاد می کنند،‌ بچه ها باید بتوانند به پدر و مادرشان بگوییند که در مورد این وضعیت و حرف هایی که می شنوند چه حسی دارند،  اگر این راه حل به کم کردن فشاری که والدین به بچه ها وارد می کنند کمک نکند، باید به بچه ها کمک شود که با یک بزرگ تر مورد اعتماد در این مورد حرف بزنند.

7. پدر و مادرهایی که بیش از اندازه مراقب بچه ها هستند

پدر و مادرهایی که بیش از اندازه مراقب بچه هایشان هستند معمولا قوانین سختی برای بچه ها می گذارند چرا که آنها را دوست دارند و می خواهند تا جایی که ممکن است مراقب آن ها باشند،  بچه هایی که پدر و مادرهای سخت گیر و بیش از اندازه مراقب دارند باید بیاموزند که پدر و مادرشان را مدام در جریان اتفاقات مهم روز قرار دهند تا از نگرانی آن ها کم کنند.

بچه ها باید بیاموزند که می توانند به پدر و مادرشان در مورد ترس ها و نگرانی هایشان کمک کنند، می توانند آن ها را درک کنند و با گفتن جملاتی مثل:« من درک می کنم که شما نگران من هستید و فکر می کنید که ممکن است خطری من را تهدید کند ،‌ به شما اطلاع می دهم که با چه کسی هستم و کجا هستم تا خیالتان راحت باشد.» به آن ها کمک کنند.

می توانید به بچه ها کمک کنید که اگر نمی توانند بدون نگرانی با پدر و مادرشان صحت کنند برای آن ها نامه بنویسند ، برایشان بنویسند که می دانند آنها چه طور فکر می کنند و درک می کنند که آن ها نگران هستند‌،‌ و در ادامه برایشان توضیح دهند که خودشان چه طور فکر می کنند و موضوعات را چه طو ر می بینند.

8. پدر و مادرهایی که دعوا می کنند

پدر  و مادر هایی که دعوا می کنند می توانند بچه ها را عصبی و افسرده کنند. بچه ها می توانند  یاد بگیرند که وقتی پدر و مادرشان با هم دعوا نمی کنند به آن ها بگویند که چقدر از دعوای آنها ناراحت هستند،‌ و این که می فهمند پدر و مادرشان چه فکری می کنند. بچه ها نباید مجبور باشند در میان پدر و مادرشان یکی را انتخاب کنند،‌بچه ها می توانند بیاموزند که وقتی پدر و مادرشان دعوا می کنند احساساتشان را بنویسند از خانه بیرون بروند و قدم بزنند یا به یک دوست زنگ بزنند، بچه ها باید بتواند روی کسی حساب کنند تا وقتی پدر و مادرشان دعوا می کنند ناچار نباشند دعوای آنها را تماشا کنند.

بچه ها باید بیاموزند که اگر دعوای پدر و مادرشان فیزیکی می شود می توانند با خدمات اجتماعی تماس بگیرند و یا مساله را با یک بزرگ تر مورد اعتماد در میان بگذارند.

9. ازدواج مجدد یکی از والدین

ازدواج مجدد یکی از والدین می تواند برای بچه ها سخت و گیج کننده باشد،‌ اگر به بچه ها کمک شود که خوبی در حق پدر یا مادر جدیدشان بکنند یا برای او هدیه ای تهیه کنند این کار می تواند یخ رابطه بین آنها را بشکند. می توان به بچه ها کمک کرد تا با مساله کنار بیایند، تا بفهمند که آنها با وجود ازدواج مجددی که رخ داده است ،‌ باز هم دوست داشته خواهند شد  باید بچه ها اجازه داده شود که به تنهایی با عضو جدید حانواده کنار بیایند و اگر احساس می کنند که کنار گذاشته شده اند یا تنها مانده اند باید بتوانند با پدر و مادرشان در این مورد صحبت کنند.

بچه ها باید بیاموزند که پدر یا مادر تازه،‌قرار نیست جای پدر یا مادر اصلی آن ها را بگیرد، این مساله می تواند برای بچه ها دشوار باشد اما با کمک بزرگتر ها بچه ها می توانند از پس چنین بحران هایی بر بیایند. باید به بچه ها کمک شود تا بیش از اندازه درگیر احساسات نشوند و به آن ها توضیح داد که آن ها مجبور نیستند در دعوا طرف کسی را بگیرند . علاوه بر این ها بچه ها باید بیاموزند که اگر پدر یا مادر تازه شان با آن ها رفتاری نا مناسبت دارد چه طور به او واکنش نشان دهند و این موضوع را به اطلاع والدیانشان را برسانند.

در ادامه مقاله بچه های از دست رفته را پیشنهاد میکنم مطالعه بفرمایید.

نوشته های مرتبط