خانه
اخبار و مقاله ها
سهم شما از به مهربانی
کار داوطلبانه
کمک به نیازمندان
کمک به کودکان کار
حمایت های جانبی
مدرسه سازی
خدمات درمانی رایگان
مسئولیت اجتماعی شرکت ها
اهدا گوشی به دانش آموزان
جمع آوری وسایل مدرسه
درباره ما
تماس با ما
داستان دانش آموزان ما
خانه
Blog
داستان دانش آموزان ما
فیلتر بر اساس:
موضوعات
برچسب ها
نویسنده ها
نمایش همه
همه
اخبار و مقاله ها
پست های شبکه های اجتماعی
جایزه سالانه به مهربانی
داستان دانش آموزان ما
دستهبندی نشده
رخداد ها
سهم شما از مهربانی
کمپین
مطالب ویژه
ویژه نامه
همه
#به_مهربانی
#دارالاکرام
آدرس و اطلاعات انجمن های حمایتی ایران
آسیب های اجتماعی
آمار کودکان بازمانده از تحصیل
انجمن حمایتی ایران
بهترین بازی کودکان
بهترین رفتار مناسب با کودکان کار
بورسیه قلم چی برای حمایت از تحصیل نیازمندان
تحصیل کودکان نیازمند
تدریس و آموزش کودکان بی سرپرست
تعداد دختران بازمانده از تحصیل
جایزه سالانه به مهربانی
جشن 18 سالگی
خدمات تخصصی مددکاری
خرید لوازم مورد نیاز برای مدرسه برای حمایت از دانش آموزان
داستان دانش آموزان ما
داستانک
راه های کمک مستقیم به نیازمندان
سیل در استان سیستان و بلوچستان
کار داوطبانه در موسسات خیریه
کار داوطلبانه در خانه سالمندان و معلولین
کار داوطلبانه در مراکز توانبخشی
کمپین های مردمی
کمک غیر نقدی به کودکان برای تحصیل
کمک مستقیم به نیازمندان
کمک هزینه ثبت نام
کودک بازمانده از تحصیل
کودک بد سرپرست
کودکان بی سرپرست
لزوم کار داوطلبانه در موسسه خیریه
مدرسه برای همه
موسسه خیریه کهریزک
موسسه خیریه کودکان فرشته اند
موسسه خیریه محک
موسسه خیریه یاوران معلولین نارمک
همه حاضریم
همه
امیر مدار
اصلان زاده
به مهربانی
محمد ابراهیم خانی
n-pedram
اکتبر 2, 2017
نیما کودکی که زود مرد شد
قصه ی فرزندان دارالاکرام یکی از هزاران تصویر جدا شده از قاب زندگی کودکان مرد شده ای است که نیازمند بازگشتی دوباره به کودکی هستند.
[…]
آوریل 25, 2018
یسرا دوباره قهرمان می شود
یسرا تمام سال های ابتدایی را در مدرسه شاگرد اول بوده هم قهرمانی استان وکشور را در رشته کیک بوکسینگ به دست آورده و راهی مسابقات
[…]
می 16, 2018
بیداری در خواب
دراز کشیده بود توی پشت بام خانه و ستاره ها را نگاه می کرد اینجا تنها جای خانه است که از در رو دیوارش غم نمی
[…]
اکتبر 28, 2020
تا شقایق هست زندگی باید….
این داستان بر اساس واقعیت نوشته شده است: تمام هیجانم را به دستانم سپردم و تند تند سبزی آش را با کمک مادر پاک کردم. قرار
[…]
نوامبر 4, 2020
دست سرنوشت
صدای اذان مغرب از مسجد شنیده می شد، پاهایش توان حرکت نداشت، کیف پر از کتابش را روی شانه اش جا به جا کرد، نگاهی به
[…]
مارس 15, 2022
دانش آموزان دارالاکرام: حاضر!
امروز محبوبه به مدرسه نیامد. سراغ اش را از دوست و همکلاسی اش ساره گرفتم. – خانم اجازه، محبوبه دیگر به مدرسه نمی آید. – چطور
[…]