طبق مطالعات انجام شده در فاصله سال های۸۵ تا ۹۴، ایران روند نزولی شدیدی را در زمینه شکاف جنسیتی تجربه کرده است. به عبارت دیگر در تمامی زمینه های اقتصاد، آموزش، بهداشت و سیاست، زنان موقعیت ضعیف تری را اشغال کرده اند.
مسئله اساسی این جاست که شکاف جنسیتی در حوزه اقتصادی همواره بیشتر از سایر حوزه ها بوده است. از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵ سیر نزولی موقعیت ایران در میان سایر کشورها آغاز شده است. در فاصله سال های ۲۰۰۷- ۲۰۰۶ ایران ۱۳ رتبه در این زمینه سقوط کرده است.
البته از نظر رفع تبعیض در حوزه آموزش، عملکرد بهتری نسبت به سایر حوزه ها داشته است. اما با وجودی که در سال ۲۰۰۶ ایران رتبه بسیار خوبی در حوزه سلامت داشته است. تنها در فاصله سال های ۸۸ تا ۸۹، ۲۰ پله افت کرده است. به نظر می رسد تبعیض جنسیتی در حوزه اقتصاد و سیاست با شدت بیشتری وجود داشته و تداوم یافته است اما پس از پنج سال به شکل فاجعه باری در حوزه سلامت نیز بروز پیدا کرده است.
در نهایت به نظر می رسد، شکاف جنسیتی در حوزه اقتصادی که نتیجه مستقیمش زنانه شدن فقر بوده است، حوزه سلامت و سواد زنان را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
به نظر می رسد در تمام این سال ها با نوعی کور جنسیتی بودن اشتغال برای زنان و مردان روبرو بوده ایم به این معنا که بحث از نرخ بیکاری به طور کلی می شود اما چندان در باب بیکاری زنان بحث نمی شود.
به طور کلی می توان گفت، فراز و نشیب های کیفیت شغلی زنان نیز از تحولات عمده در بازار کار نشات گرفته اند. به عبارت دیگر در سال ۹۰ بر خلاف یک دهه گذشته برنامه ریزی برای بهبود اوضاع اشتغال زنان نشده است. در سال ۹۰ نرخ بیکاری زنان بالاتر از ۱۵ سال گذشته یعنی سال ۷۵ است و درصد فعالیت آنان بسیار پایین است. به نظر می رسد، با توجه به افزایش خانوارهای با سرپرست زن این آمار نگران کننده است.
این چشم انداز هنگامی نگران کننده تر می شود که بدانیم تاثیرات سیاست های تبعیضی در زمینه آموزش عالی و استخدامی در زمینه اشتغال و مشارکت اقتصادی زنان در سال های آتی آشکار خواهد شد. طبق گزارش های آماری سال ۹۰ هم زمان درصد زنان باسواد، نسبت به سال ۸۵ کم تر شده است. به طور کلی نسبت بی سوادی زنان در سال ۹۰ نسبت به سال ۷۵ بیشتر است.
طی سال های گذشته با افزایش نرخ بیکاری زنان و محدود شدن حوزه های فعالیت آنان و غیر رقابتی بودن فضای کسب و کار برای زنان مواجه ایم. طی ده سال گذشته شکاف جنسیتی در حوزه اقتصادی بیش از سایر حوزه ها افزایش یافته است.
بی شک این افزایش بهبود وضعیت در سایر حوزه های آموزشی و بهداشتی را تحت الشعاع قرار خواهد داد و دستاوردهای این حوزه ها را نیز کمرنگ خواهد کرد. افزایش نابرابری در حوزه کسب و کار از هم اکنون تاثیرات خود را در سایر حیطه های زندگی اجتماعی زنان نشان داده است.
بنابراین به نظر می رسد برای بهبود کیفیت زندگی زنان و کاستن از آسیب های اجتماعی مرتبط با زنانه شدن فقر، برنامه ریزی در حوزه اقتصاد و اشتغال اهمیت اساسی دارد، آن چه طبق آمارها در سال های گذشته مورد غفلت اساسی قرار گرفته است.
مولف: دکتر ریحانه اصلان زاده جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی