با سلام در این مقاله قصد داریم پیرامون اصلی ترین مشکلات فرهنگی خانواده های نیازمند صحبت کنیم. خانواده های نیازمند جدا از اینکه با مشکلات مالی رو به رو هستند از لحاظ فرهنگی هم دارای مشکلاتی هستند. ما در این مقاله قصد داریم مشکلات خانواده های نیازمند را بررسی و دسته بندی کنیم. با ما همراه باشید.
اصلی ترین مشکلات فرهنگی خانواده های نیازمند
در واقع نمی توان گفت اصلی ترین مشکلات خانواده های نیازمند دقیقا کدام مشکل اصلی است، چون یک خانواده ای که با مشکلات مالی رو به رو است یک سری ویژگی ها و اصالت فرهنگی خویش را به سبب شرایط مالی دشوار، ملامت ها و تحقیرات از سوی مردم و عدم توانمندی احقاق حق از دست می دهند. خانواده های نیازمند مشکلات فرهنگی بسیاری دارند که به سبب وجود فقر نمی توانند آن ها را حل کنند و پس از گذشت مدتی مشکلاتشان تبدیل به معضل می شود. ما در قسمت زیر به شرح برخی از آن ها می پردازیم.
۱- مشکلات فرهنگی ناشی از عدم رعایت بهداشت
خانواده های نیازمندی که در شهر های بزرگ و حتی روستاها زندگی می کنند به سبب وجود فقر امکان تهیه وسایل بهداشتی از قبیل: کمک های اولیه، دستمال کاغذی، شامپو، صابون، مسواک، حوله شخصی، ماشین جارو برقی و … را ندارند. بنابراین مجبور می شوند از شیوه ی جایگزین کردن مواد بهداشتی استفاده کنند. آن ها ریکا را تهیه نمی کنند و به جای آن از تاید استفاده می کنند. آن ها از جاروی دستی استفاده می کنند. شیوه جایگزینی مواد راهکار خوبی است اما سبب بروز مشکلات حساسیت های پوستی می شود. اگر در این خانواده شخصی بیمار شود تمامی اعضای خانواده به آن دچار می شوند چون امکان رعایت بهداشت شخصی را ندارند. در جامعه مدرن امروزی رعایت بهداشت شخصی تبدیل به یک فرهنگ شده است که متاسفانه خانواده های نیازمند از آن محروم اند.
۲- مشکلات تغذیه
خانواده های نیازمند به سبب وجود فقر و گرانی کالاهای خوراکی امکان داشتن رژیم غذایی متناسب و متنوع را ندارند. آن ها از خوردن مواد پروتئینی ، سبزیجات و میوه جات محروم هستند. لذا این عدم تنوع غذایی سبب بروز بیماری می شود خصوصا که آن ها به دلیل استفاده نکردن از رژیم غذایی درست، در صورت فراهم شدن غذاهای متعارف نحوه درست مصرف را نمی دانند و در نتیجه به اسراف و زیاده روی، روی می آورند. لذا نیاز به آموزش الگوی درست مصرف دارند.
۳- عدم رعایت تعادل
در خانواده های نیازمند عدم تعادل در همه چیز دیده می شود. اگر بتوان به آن ها تعادل را آموزش داد بسیاری مشکلات آن ها حل می شود. به طور مثال در بحث خوراک، آن ها همیشه نمی توانند به اندازه تعداد اعضا خانواده غذا تهیه کنند لذا به کوچکتر ها و مادر خانواده غذای کمتری می رسد و به پسران و سرپرست خانواده غذای بیشتری می رسد. پسران و سرپرست خانواده حریص تر شده و کودکان و مادر خانواده ضعف جسمانی می گیرند که ناشی از عدم رعایت تعادل است. متاسفانه زمانی هم که فرزندان ازدواج می کنند حتی در زمان دارایی عادات ناشی از فقر و تنگ دستی در خلق و خویشان دیده می شود.
۴- خشونت
در خانواده های نیازمند پسران اغلب پسران فوق العاده خشن و عجول هستند و دختران فوق العاده حساس و زودرنج می شوند. به دلیل اینکه آن ها از هیچ گونه تفریح و شادی برخوردار نیستند مادامی که با هم جمع می شوند به بحث و مشاجره های خانوادگی و احساسی می پردازند. آن ها قدرت منطقی فکر کردن را از دست داده اند چون تمامی مسائلشان احساسی است و جایی برای منطق نیست. در میان خانواده های نیازمند آن خانواده هایی که توانسته اند منطقی بیاندیشند توانسته اند خود را از فقر با اتحاد و برابری نجات دهند و با راه اندازی کسب و کار خانگی موفق شده اند. لذا اکثر خانواده های نیازمند ابتدا به آموزش نحوه برخورد منطقی با مشکلات دارند. آن ها بلد نیستند چگونه منطقی برخورد کنند. یا خشن و جری هستند یا غمگین و ناامید و افسرده!
۵- ترس و غرور
فرزندان خانواده های نیازمند به دلیل قرار داشتن در شرایط سخت مالی دچار تردید و دوگانگی ارزشی می شوند. آن ها در برخورد با مشکلات احساسی عمل کرده و با کوچکترین صحبتی یا دچار غرور می شوند و یا دچار ترس می شوند. این فرزندتن مشکلات خانواده را ناشی از عملکرد پدر و مادر دانسته و خود را در بهتر کردن شرایط سهیم نمی دانند. آن ها از پدر و مادرشان حرف شنوی ندارند و با غرور و بی احترامی و داد و فریاد با پدر و مادر و سایر اعضای خانواده صحبت می کنند. مشکلات فرهنگی که ناشی از غرور فرزندان است به جامعه بروز می کند در با خشونت ها، بی بند و باری های جنسی و حجاب، جدل های خیابانی و فحاشی در زندگی مشترک جلوه می یابد.