یسرا دوباره قهرمان می شود

یسرا تمام سال های ابتدایی را در مدرسه شاگرد اول بوده هم قهرمانی استان وکشور را در رشته کیک بوکسینگ به دست آورده و راهی مسابقات انتخابی تیم ملی شده است.

اما دختر باهوش و توانمند ما داستانی دارد که پیشنهاد می کنیم بخوانید:

یسرا حاصل ازدواج یک دختر روستایی اهل ایلام با پسری از خانواده عشایر است. ۵ ماه پس از تولد یسرا پدربزرگش هنگام تمیز کردن اسلحه شکاری اش از روی غفلت موجب مرگ پدر او می شود. پس از این حادثه خانواده پدری به جای حمایت بیشتر و پذیرفتن تقصیر خود به بهانه بدشگونی، مادر و کودک را ترد می کنند.

خانواده مادری هم به دلیل فقر زیاد توان پذیرفتن آنها را ندارد. یسرا و مادرش به اجبار در زیرزمینی کرایه ای با دو پتو، چند استکان، قوری، کتری و یک دست لباس به عنوان وسایل زندگی ساکن می شوند. مادر یسرا که تنها ۲۶ سال دارد با تکیه بر نیروی جوانی سخت به کار نظافت منازل مشغول می شود. و کودک خردسال را نیز به پشت می بندد و با خود به همراه می برد.

در یکی از روزهای نظافت منزل یسرا از دوش مادر می افتد و به علت بدحالی صاحب خانه کودک را به بیمارستان می رساند زمان بازگشت دیگر دیر وقت شده است و مجبور می شود آنها را به خانه برساند زمانیکه با وضعیت اسفبار زندگی آنها مواجه می شود برای آنها یک تخته فرش، چند قلم وسایل آشپزخانه و یک اجاق یک شعله برای پخت وپز به همراه چند پتو و لباس گرم تهیه می کند. داستان زندگی یسرا را همین خانم که بعدها ناظم مدرسه او می شود تعریف می کند.

یسرا تا پایان دوره ابتدایی شاگرد اول و برتر مدرسه از لحاظ درس و عناوین متعدد ورزشی بود. وقتی ۹ ساله می شود مادرش به دلیل سختی کار مبتلا به آرتروز شدید می شود و دیگر قادر به کار کردن نیست.

پدربزرگ بعد از خبردار شدن از موفقیت های یسرا مدعی حضانت او شده است و به دلیل مخالفت یسرا و مادرش با شکایت حقوقی مزاحمت هایی برای آنها ایجاد می کند تا جایی که یسرا دچار بیماری روحی شده است، داروهای ضد افسردگی مصرف می کند، در درس هایش افت شدیدی پیدا می کند و ورزش را رها می کند.

تا اینکه یک سال قبل توسط تیم شناسایی به مهربانی شناسایی می شود و با همراهی های مسئولین به مهربانی و با کمک های مشاورین و روانشناسان مصرف قرص ها را قطع کرده است و نشانه هایی از بهبود تحصیلی در درسهایش دیده می شود اما همچنان دادگاه حضانت با سماجت های پدربزرگ و عموهایش در جریان است.

یسرا نیاز دارد به مهربانی کنارش باشیم تا بتواند طوفان های زندگی اش را تاب بیاورد.

 

به قلم: مجتبی صادق خانی

 

 

 

 

 

 

 

نوشته های مرتبط